سلام
اولا من مگه شاعرم که برات شعر بگم .در ثانی حتی یه شاعرم هیچ وقت برای شنیدن صدای طپش قلب شعرای خودشم شعر نمیگه . تو هم برای من صدای طپش قلب روزامی .
روزایی که اگه یه روزش دستمو ببرم رو سینشو نو صدایی نیاد . ۲۰ دفه زنگ میزنم که چته ؟ چی شده ؟
روزایی که اگه یه روز صدات آرومو مظلوم بشن . قلب خود منم دیگه نمی زنه .
روزایی که تعدادشون از ۱۰۹۵ تا طپیدنم بیشتر زده .
برای این کلمات :۱۰۹۵ . روز.طپیدن.صدا.انتظار.باتو بودن.................و منصوره . چه شعری میشه گفت.
شعر گفتن کاره سختیه ولی شعری رو خوندن اونم ۱۰۹۵ روز خیلی خیلی سخته و اینو تو خوب میدونی چون خودت برام ۱۰۹۵ بار از حفظ خوندیش .
به امید روزی که 1095 روز شعر بشه 1000000000000000000000000000000000095 روز صدای قلبی که هر روز صبح بیدارم کنه.