کبری

کبری - بزرگ - مادر -نمیدونم اسم مامانمه - مامانی که خیلی پیر شده و من و ما ازش دور شدیم من اینجام پیشش ولی ما ازش دوریم ما خیلی زیادیم حدود فکر کنم 60 سال داوود - یه 50 سال مهری یه 50 سال امیرو یه 47 سال منیر و بیژن اره جمعا 200 سالی هستیم ولی دریغ از اندازه کبری بودن - اره کجاس بزرگیت مامان کیه قدر بزرگیت رو بدونه کجان ادمایی که کمکشون کردی کجان زنها و مردهایی که تو دستشون رو گرفتی و الان دستت رو بگیرن - روزگار نامردیه و تو بزرگ - و من از همه کوچیکتر - خدایا کمکمون کن - کمکش کن نذار از بزرگیش کم بشه - خدا