زوزه خاموش موزیکی که دیگه باهاش افکارم نمی رقصه . افکارم حسی نداره که دستاشو حتی تکون بده . و شاید افکار فرزاد دیگه دستی نداره . چشمان گناه کاره قلب فرزاد دیگه خیس نمی شه . خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا ریتم نوشتنش رودوست دارم . خیلی وقته ننوشتمت . نه اینکه قهرم نه .من و تو اشتیه اشتی هستیم.من تنبلم.
????????????????? یعنی با چی شروع باید کرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی دوست دارم بنویسم ولی بهونه جدیدی که حولم بده ندارم . ترسیمی از بهونه های بعدی زندگیم ندارم و این خطرناک ترین چیزیه که الان وجود داره . این که کجا داریم می ریم منو میترسونه . اینکه تو این کله که الان 2 تا شده چی میگذره . خیلی وقته دغدغه هام نونشده و این یعنی علامتی که می شنوید علامت خطر و معنی و مفهوم ان حمله هواییه . یادش به خیر تا دغدغه بود پیشرفت بود و الان بدون هوام و بدون هوا دارم نفس می کشم. راستی دغدغه جدید من چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نکنه بی تفاوتم . خرید ماشین . دغدغه کوچیکیه . چرا دیگه بزرگ نیستن . نکنه من کوچیک شدم . یعنی خریدن ماشین شده هدف . خاک تو سرت فرزاد . تیر 91 و من با نوشته ها و ارزوهای گذشتم جقدر فرق کردم چرا؟ . نکنه این محصول زندگیه مشترکه . شاید دغدغه ها کارهای منه .زندگیمونه . همین روزا که میان و میرن . .
ولی هیچی پشتش نیست .
اره بودن یا نبودن چنده؟ بودن با مامان خوب کودکیا - مامان خوب بزرگیا - یا نبودن باهاش - هوا خیلی کثیفه نمی دونم این الودگی رو چرا وقتی تو بیمارستان اقبال به دنیا می اومد بهش نگفتن؟
مامان تو چرا نگفتی؟ امیر که گفت . ولی من من شاید حکمت بودم خدایا حکم تو چی بود؟ خدایا رو یکی از ادمات حکم کردی که حکمش رو الان می خونه. حاکم الان کجایی نگو فرزاد اینجام چون کورم چون من من نیستم ماام.
ما من و منصوره ام .ادامه زندگیم با تو. یه حکم خوب از حکمات . خدایا باز درموندم مامان .مامان .یادته می گفتم امید اینا رو نا امید نکن الان می گم امید اینا لیاقت نداره امید اینا باشه . خدایا راه کدومه؟
خدای فرزاد
من نتونستم حکم خوبی برات باشم در قبال یکی از بهترین حکمات مامان.
بی تعارف بودن یا نبودن الان تو بازار ادمای خوبت چنده؟
بسم الله اوستا