سرآغاز
سرآغاز رو آغاز میکنم
سلام سلام.علیک سلام آقا.راستی اسم شما چی بود؟ من فرزادم .خوبین آقا فرزاد؟مرسی
میشه خودتون رو بیشتر معرفی کنین؟
بله من فرزاد هستم 28 سالمه مجردم و ظاهرا" سرآغاز با سوالات شما قراره شرو بشه.
میشه بگین چی شد اومدیدن سراغ وبلاگ؟بله حتما" واقعیتش منم مثل بقیه آدما دنبال خود خودمم.خودی که هنوز نخود. خودی که هنوز تو مشکلات زندگی گمه. خودی که هنوز خودش رو باور نکرده.خودی که اومده اینجا با شما خودمون بشه.از اونایی که خودشونن یاد بگیره خودشو پیدا کنه و خودش باشه.
خوب ظاهرا"شما خیلی به نخود علاقه دارین؟نه این یه شوخی بود.به نظر میاد خود شما یک کم پیچیدس اینطور نیست؟
درسته اولا" من اصلا از نخود فرنگی تو سالاد الویه خوشم نمیاد. دوما" دقیقا" همینطوره که شما میگین .خود فرزاد یک کم پیچیدس.خود فرزاد یک کم قاطیه نمیدونم خوبه؟ نمیدونم بده؟ولی میدونم قاطیه.حقم داره چون با کوله بار صداقت و سادگی اومد تو جاده زندگی با یک زاویه دید محدود مهربون. با سادگی خاص خودش افتاد تو مشکلاتی که انقدر ساده بود توجیهش این بود که این سختیاادم رو میسازه .باعث رشد ادم میشه.ولی طفلک نمی دونست نه این سختیا و این توجیها مال آدماییه که تنهان و فقط خودشونن و خودشون و این دلایل فلسفی مال همون تنها هاس که سختیها و بی کسیا اونا رو تو رقابت زندگی جا گذاشته.
ممنون ازتون واقعا" ناراحت کنندس که آدمای صادق باید همیشه کم بیلرن فکر میکنین اینجا دوستانی پیدا می کنین؟
امیدوارم بتونم اینجا دوستانی پیدا کنم تا با اونا بقیه راهو برم.
مرس از اینکه با ما بودین.
خواهش میکنم ممنون از بودنتون با من.
